Never Gone
NEVER GONE
______________________________
====
دلم واقعا برایت تنگ شده است
چیزی هست که باید بگویم
کارهایی که کردیم، حرفهایی که زدیم
مدام به خاطرم می آیند و لبخند را بر لبهایم می نشانند
تو به من نشان دادی چگونه با حقیقت روبرو شوم
همه ی چیزاهایی خوبی که در من هست را مدیون تو هستم
اگرچه فاصله ای که بین ما هست
ممکن است الان طولانی به نظر برسد
ولی هیچ وقت ما را از هم جدا نمی کند
می دانم که در اعماقم تو،
هرگز نرفته ای، هرگز دور نیستی
قلب من جاییست که تو در آنی
همیشه نزدیکی، هر روز
هر قدم در طول مسیر
گرچه در حال حاضر ما مجبوریم خداحافظی کنیم
ولی من می دانم که تو همیشه در زندگی من خواهی بود(آره)
هرگز نرفته ای
نه نه نه
من در این خیابان های خالی تنها قدم می زنم
ثانیه ای نیست که تو در آن همراه من نباشی
عشقی که تو دادی، خوبی ای که نشان دادی
همیشه به من قدرت خواهد داد و اساس و بنیاد من خواهد بود
(به طریقی)
هر جور هست راهی پیدا می کنی
تا بهترین های وجودِ من را ببینی
تا وقتی که زمان به سپری شدن ادامه می دهد،
قسم می خورم که تو،
هرگز نرفته ای، هرگز دور نیستی
قلب من جاییست که تو در آنی
همیشه نزدیکی(همیشه نزدیکی)
هر روز(هر روز)
هر قدم در طول مسیر
گرچه در حال حاضر ما مجبوریم خداحافظی کنیم
ولی من می دانم که تو همیشه در زندگی من خواهی بود(در زندگی من،آره)
برای من هرگز نرفته ای
اگر چیزی هست من باور دارم که
تو را جایی در طول جاده دوباره خواهم دید
هرگز نرفته ای، هرگز دور نیستی
قلب من جاییست که تو در آنی
همیشه نزدیکی(همیشه نزدیکی)
هر روز(هر روز)
هر قدم در طول مسیر
گرچه در حال حاضر ما مجبوریم خداحافظی کنیم(آره آره)
ولی من می دانم که تو همیشه در زندگی من خواهی بود(در زندگی من)
هرگز نرفته ای، هرگز دور نیستی
قلب من(قلب من جایی است) جایی است که تو در آنی(در آنی)
همیشه نزدیکی، هر روز
هر قدم در طول مسیر
هرگز نرفته ای، هرگز دور نیستی
قلب من جای است که تو در آنی
Do You Know
DO YOU KNOW
آیا میدانی؟
_____________________________
Do you know what it feels like loving someone that’s in a rush to throw you away.
آیا میدانی؟
Hello
خودکشی کردم...
بنده بنا به دلایلی و اتفاقاتی که واسم افتاد ، دچار نا امیدی و یاس عجیبی شدم که نمیدونم چی شد این جرات رو پیدا کردم دست به خودکشی بزنم. یجورایی منه بدبخت کم شانس بودم که هنوزم زنده ام و نفس میکشم. راه هایی زیادی رو خواستم تجربه کنم بعضیارو هم تا یک قدمی انجام دادنش رفتم اما خیلی ترس داشتم تا اینکه رسیدم به بی درد ترین راه که خودتون حدس بزنین چی بود. خلاصه ایندفه متاسفانه جون سالم به در بردم و هنوز دارم نفس میکشم.
فعلا یکم اوضاع روحیم مناسبه و فعلا یکم امیدوارتر از قبل شدم. اما یدفه شاید دوباره همچین کاری کردم.......
واسم دعا کنید..... که اوضاعم درهمه...
یه شوک مثبت خیلی توپ......
سلام دوستان....
فکر کنم یه مدت طولانی هسته که وبلاگ رو آپ نکردم. خب خیلی سرم شلوغه مخصوصا این روزا. الانم که دیگه مدرسه هاست و باید بلانسبت شما خر خونی کنم. هه هه
اما یه اتفاق خیلی خوشایندی برام افتاد که دلم نیومد که تو وبم نذارمش...البته یه قصه کوچیکه که.........
داستان از اونجا شروع شد که حدود 2 یا 3 ماه پیش گمونم مرداد ماه توی یکی از شب های اولش هم بود ، دقیقا یادم نمیاد فقط یادم میاد یه اتفاقی افتاده بود و منم شب تا دیر وقت بیرون از خونه بودم و اهالی خونه نگران من شده بودن. خلاصه اگه اشتباه نکنم ساعت 2 نصفه شب من برگشتم خونه که دیدم مامانم و برادر بزرگم بیرون کنار در خونه خیلی نگران ایستادن. منم خیلی ترسیدم آخه حدود 12 ساعت بیرون خونه بودم واینکه نصفه شب برگشتم. وقتی رسیدم داداشم یه نگاهی بهم کرد که رنگ از رخساره ام پرید. دستمو گرفت تو دستش و برد توی حیاط و با صورتی سرخ و عصبانی داد زد که تا الان کجا بودی. آقا منم جوگیر شدم و گفتم به توچه و خواستم برم تو خونه که نذاشت و گوشیمو گرفت که مثلا کنترل کنه ببینه چیزی نیست و خلاصه. منم اعصابم خرد شد گوشیمو قاپیدم و پریدم توی کوچه اونم اومد دنبالم گرفتم و خواست به زور بکشه منو ببره توی خونه که نمیدونم چی شد؟ چه اتفاقی افتاد در یه لحظه یه حرفی از دهنم بیرون اومد که باعث شد داداشم کلا منقلب بشه. یه حرفی زدم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بد و غیر قابل تحمل، فحش و حرف بی ادبی نبود اما یه چیزی بود که کلا خیلی ناجور بود که متاسفانه باعث این شد از همون لحظه داداشم با من قهر نکنه. حالا اگه اشتباه نکنم من و داداش بزرگم حدود 3 ماه است که با هم قهریم و باهم حرف نزدیم و کلا مثل غریبه ها بودیم باهم............
گذشت گذشت تا دیشب... دیشب دیگه خیلی افسرده شده بودم بخاطر قهر طولانی با داداشم. به کمک مامانم رفتم جلو برا معذرت خواهی و آشتی که قبول نکرد ولی 1 ساعت بعد نمیدونم چی شد که خودش اومد پیشونیم رو بوسید و گفت داداش عزیزم من دوستت دارم... و خلاصه بعد از 3 ماه قهر باهم آشتی کردیم.
نکته: تو این 3 ماه خیلی بهم سخت گذشت. آخه داداشم خیلی کمکم بود و مثل یه راهنما تو تموم کارام کمکم میکرد و خلاصه جای پدر خدابیامرزم بود و کلا تو این مدت خیلی ضربه خوردم که خدا را شکر به خیر و خوشی تموم شد.
نکته: من و داداشم تا حالا چند بار باهم قهر کردیم که به 1 ماه هم رسیده بود بعضیشون اما ایندفعه 3 ماه شد...
خلاصه الان خیلی خیلی خیلی خیلی خوشحالم. خیلی.......

بزودی به همه دوستان گلم سر میزنم. (چه اونایی که هنوز میان وبم و هنوز تو یادشون هستم و چه اونایی که فراموشم کردن و دیگه نمیان) البته بعضیا چون من یادی ازشون نکردم دیگه نمیان ولی بخدا اصلا وقت نمیکنم خیلی سرم شلوغه کلا زندگی از دستم در رفته و نمیدونم دارم چیکار میکنم و بد جوری قاتی کردم
خلاصه این وب که وب باحالی نیست ولی بازم معذرت میخوام که خیلی دیر به دیر آپ میکنم. حالا یه فکرایی تو سرم دارم که ایشالله بهتون میگم.
راستی همگی برام دعا کنید آخه جمعه یعنی دو روز دیگه قراره اتفاق مهمی برام بیفته که اگه بشه خیلی خیلی عالی میشه.
راستی من دارم هنرمند میشما........

دوستتون دارم فعلا بای
سلام دوستان گلم
از همه ی دوستان گلم که وبلاگ من در وبلاگشون لنک هست تقاضا دارم که عنوان وبلاگم رو در وبشون تغییر بدن ((( پستچی چند بار در میزند؟ ))) را به ((( یــــــــــــــــــــــــالان (مـــــ ی) ))) تغییر بدن.


از تمام کسانی که نظر دادن ولی من نرفتم بهشون سر بزنم خیلی عزر میخواهم چون در وضعیت روحی و روانی بدی 

قرار دارم نمیتونم خیلی آنلاین بشم.
فقط منو یادتون نره ها... 


با تشکر... 


بنیامین یگانه (((محسن یگانه))) 


![]()
عاشقشم...
نابودی.... کشیدن....
به نابودي كشيدن دنيام رو
به نابودي رسوندن آرزوهام رو
به لجن كشيدن خاطراتم رو
به كابوس فروختن همه روياهام رو
به من نشون دادن راه جهنم رو
به نابودي بريدن نبض خاطراتم رو
به چشم من بريدن بال پروانه را كه خوابم به كابوس راه عوض كند
به دنياي تيره سكوت را ترجيح ميدم
به حال من پريشاني را نشان دادن
به حال من نابودي قصه را نشان كردن
به اون روزها نگاه ميكنم...
به ياد خاطرات كثيف روياهام ميرسم
به نابودي قصه خيره ميشم
به خاطرش مي فروشم آرزوهايم رو به كابوس
به هر دم غصه ، قصه را خوردم
به نابودي خودم غصه قصه را تكميل ميكنم
به اينا خاطراتم رو ميشكافم
به اين روزها اشك هاي خاطرات رو مينويسم به روياهام
به خاطرات به روياهام به صدايم به كاغذهاي كابوس به سكوت قلبم به نوشته هاي پريشان به روزهاي قصه به خاطر اين من
بخاطرات تلخ و شيرين همه وقايع رويا طلبانه ام ميگذرم
شکسته شد همه دنیام به دست آنها...
به نظرتون این دعا قبول میشه ؟ ؟ ؟
به نظرتون این دعا قبول میشه ؟
.
.
.
.
من که میگم خدای بزرگ دستهای این کوچولو را پس نمیزنه...
من و عشق و دلتنگی و تنهایی... و آخرشم مرگ.
شاید خاطراتم یه دلتنگی باشه
اینجا من بی تو
با تنهایی هام میسوزم
اینجا دل من خون
تنهایی با دل من میمونه
دلتنگم
از این فاصله ی ویرونه
فقط دلتنگی میمونه
تنهایم
این منم که تنهایم
بی تو در غصه و غم هایم
خاطرات دور تو
شده همدم تنهایی های من
بی تو میسوزم
توی آتیش دلتنگیت
میسوزم
بخاطر خاطرات دورت
بخدا دارم میسوزم
از باتو نبودن دارم میسوزم
دارم میسوزم از عشق تو
.......... """ ای عشق من """ ..........
عشق عشق عشق...
دلتنگی دلتنگی دلتنگی...
تنهایی تنهایی تنهایی...
این منم...
" اان " ـــ رمز عشق من ــ
تقدیم به تنها یگانه رویاهام "محسن یگانه"
تقدیم به تنها یگانه ام
"محسن یگانه"
نمی دونم از کجا شروع کنم سر یه دوراهی موندم آخه می خواتم سکوت قلبم و بشکنم آخه می خوام دو سالی رو که منتظرش بودم و واسش تعریف کنم اما این قدر زیاده که حتی تو یه دفترم جا نمی شه .... رگ خوابم فقط تو دست تنها یگانه ام بود خودش می تونه که ترک های قبلم هم فقط بخاطره او بود همیشه وقتی تنها بودم فریاد می زدم آهای آدم ها من هیچی نمی خوام فقط یه آسمون آبی می خواستم و با یه سقف کوچیک و تو ، دوست داشتم فریاد بزنم که من تو رو کم دارم ولی کسی صدامو نمیشنید من بخاطره او کینه ها رو انداختم دور ، چون می گفت اون وقت دیگه مال همیم ولی بازم نشد ؛ کم کم داشت عذاب میداد این خاطرات ، بغض گلوم و گرفته بود چه جوری می تونستم بشکنمش حافظه ضعیفمم دیگه کم کم داشت از کار می افتاد آخه فاصله هامون به اندازه یه دنیا بود و او مث یه روز بود و منم مث یه ستاره بهش گفتم اگه تو نباشی تنها یگانه ام دنیا واسم قد یه تابوته ولی ، ولی ، ولی کاش که تورو سرنوشت ازم نمی گرفت ، اگه خاطره هام تو رو یادم میارن یادم میارن که چه شبای با صدای نازت بیدار بودم از همون موقعی که ساله کبیسم نفرین شده بود آخه دل منم دیگه ، کم کم داشت پیر می شد از همون موقعی که وقتی رفتی کم کم این جمله واسم حقیقت پیدا کرده بود که وقتی نیستی هر چی غصه ست تو صدامه ولی چی کار می کردم منتظر موندم دوباره یه سال دو سالی گذشت دیگه هیشکی نداشتم جز صداتو آخه چی بگم خیلی تنها بودم چشمای خیسمو رو به آسمون کردمو گفتم ای خدا دلگیرم ازت من که گناهی ندارم چرا قسمتم اینه ؟ ولی بازم بیاده ش افتادم که می گفت بهم سرتو بالا بگیر منم همین کارو کردم تو اون موقع هیشکی نمی تونست بفهمه که من چه حالی دارم و دلم از چی گرفته ؟؟ واسه همین فهمیدم که بدون صدای تنها یگانه ام من دیگه اینجا جای ندارم واسه همین می خوام به تنها یگانه ی روی زمین بگم بمون دلم فقط به بودنت خوشه من و فکر رفتن تو می کشه بخدا یگانه ام بدون تو نمی تونم.

توی دنیا فقط یه نفر هست که وسعت صداش روح و روانم رو دیووووانه میکنه......اونم کسی نیست جزء سلطان "محسن یگانه"
برای سلامتی و سرحالی و شادابی و موفقیت در زندگی و کار "محسن یگانه" عزیز و "خانواده" گرانقدرشان یک "صلوات" بفرستید.......حتما بفرستید ها
منتظر نظر یگانه ای تون هستم........مرسی.
هفت عکس فوق العاده زیبا از سلطان "محسن یگانه"

برای دیدن بقیه عکسها به "ادامه مطلب" بروید.
اين منم داداشي كوچيكت...آبجي
اين مطلب رو فقط براي خواهر عزيزتر از جانم(آبجي گلم) گذاشتم كه اگر آمد و ديد بداند كه يادش هستم



تو گلي و بلبلي زيباتر از محبتي جان دل داداشي
تو آنجا و من اين جا...
آرامش دل نازنين خواهرم آرامش دل تنگ من است


گل قلب پاك تو
هرجا كه ميري اين دل منو در كوله پشتي قلبت بگذار...
مهربان داداشي..عزيز دل داداشي..جان دل داداشي..آرامش دل داداشي..گلدان قلب داداشي.....سفارشي دوستت دارم

من به دست هاي خدا خيره شدم معجزه كرد
معني معجزه شو زودبه قلبم برگرد... محمد عليزاده
از بازديدكنندگان محترم وبلاگ تقاضا دارم براي ديدار دوباره ي من و خواهرم دعا كنند.....يك صلوات
(نشانه اي براي عزيزتر ازجانم.خواهر مهربانم)
___فصل گردو ها___
یازدهم خرداد "تولدم مبارک"
در رأی گیری گوگل شرکت کنید و به خلیج فارس رأی دهید
اگر يك ايراني واقعي و باغيرت هستي پس بشتاب...
در رأی گیری گوگل شرکت کنید و به خلیج فارس رأی دهید![]()
همين کارو بکنن تا تعدادمون بيشتر شه..."
اااااااايرااااااااني ها...........بشتاااااااااااابيد.
ممنون
يكم بخوان
قوانینی که پیش از مرگ نیوتون وقت نشد آنها را به جامعه اثبات کند
قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:
اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:
بعد از این که دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:
اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید.
قانون معذوریت:
اگر بهانه تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشینتان، دیرتان خواهد شد.
قانون حمام:
وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.
قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش مییابد.
قانون نتیجه:
وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون تئاتر:
کسانی که صندلی آنها از راهروها دورتر است دیرتر میآیند.
قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.
طنز-يكم بخنديم
آسیب شناسی فك و فامیل( فقط برای خنده)

خاله
معنای لغوی: خواهر مادر
معنای استعارهای: هر زنی كه با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیك: یك خانم مهربان و دوست داشتنی كه خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آب نبات میخرد.
غذای مورد علاقه: آش كشك.
زیر شاخه ها:
شوهر خاله: یك مرد مهربان كه پیژامه می پوشد و به ادبیات و شكار علاقه مند است.
دختر خاله، پسر خاله: همبازی دوران كودكی كه یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یكی دیگه ازدواج می كنید یا باهاش ازدواج می كنید.
مشاغل كاذب: خاله زنك بازی، خاله خان باجی.
چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه.
داشتن یك خاله ی مجرد در كودكی از جمله نعمات خداوندی است.

عمه
معنای لغوی: خواهر پدر
معنای استعاره ای: هر زنی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد،هر زنی كه مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.
نقش سمبلیك: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد زیر:
1- جواب همه ی ناسزاهایی كه می دهید. مثال: عمته... 2- جواب همه ی محبت هایی كه می كنید. مثال: به درد عمهات می خوره... 3- توجیه كلیهی بیقوارگی ها،رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمهات رفتی. 4- خیلی چیزهای بدِ دیگه. از ذكر مثال معذوریم...
غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
زیر شاخه ها:
شوهر عمه: یك مرد پولدار كه سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است.
پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران كودكی كه در بزرگسالی حال تان را به هم می زنند!!
چهره های معروف: عمه لیلا.
داشتن یك عمه كه در توصیفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسی های زندگی است.

دایی
معنای لغوی: برادر مادر
معنای استعاره ای: هر مردی كه پتانسیل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد.
نقش سمبلیك: یكی از معدود مردانی كه هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهای تان را می فهمد و می شود پیشش گریه كرد.
غذای مورد علاقه: فسنجون.
زیر شاخه ها:
زن دایی: یك خانم كدبانو که جلوی مادر قپی می آید.
پسردایی،دختردایی: همبازی دوران كودكی كه در بزرگسالی مثل یك همرزم ساپورت تان می كنند.
چهره های معروف: علی دایی، دایی جان ناپلئون، خان دایی جون.
سعی كنید حتما حداقل یك دایی داشته باشید.

عمو
معنای لغوی: برادر پدر
معنای استعاره ای: هر مردی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیك: یكی از مردانی كه شما همیشه باید بهش خوشامد بگید و بعد بروید كارتون ببینید تا او با پدر حرف های جدی بزند. یكی از مردانی كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساكت شده، به فكر فرو می رود.
غذای مورد علاقه: قرمه سبزی، آبگوشت.
زیر شاخه ها:
زن عمو: باز هم یک خانم که خودش را برای مادر می گیرد،
دخترعمو،پسرعمو: همبازی دوران كودكی كه اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده، باهاش ازدواج نكنید خطر را از سر گذراندهاید.
چهره های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ.
داشتن یك عمو ی پولدار خیلی خوب است
زود بزن قدش!!
بزن قدش... !
ای فراخ جاری انگشتر و سیگار
ای ستیغ پچ پچ پسكوچه های ساكت و نمدار
آنك ای محبوب دلخواهم
بنده این جا، این طرف ، پهلوی درگاهم
و تو را من چشم در راهم«1»
***
من در این گرما كه آدم می زند گه گه
توی آن له له
هیچ گاه اصلاّ نمی خواهم كه مثل بعضی آدم ها
توی بنز شیك كولردار بنشینم
مرد مردانه
و بیایم كله ظهری در خانه
و گذارم دست را بر بوق ممتدش
تا كه هر كس بشنود، زیر لبی گوید:
« لعنت حق بر پدر جدش »
***
بنده از دریا كنار و جنگل و كوه و كمر بیزار می باشد
وقتی آنجا پای آدم می شود از جزر و مد آب دریا خیس
پس چرا باید رود آنجا، مگر بیمار می باشد ؟!
****
من ندارم هیچ اصلاّ جانب سد و درخت و قایقش میلی
و پكر می باشم از این چیزها خیلی
مثل مجنون در فراق خانمش لیلی !
چون ندارد هیچ لطفی جز خنك بازی
- و نمی باشد به جان عمه ام این حرفها،
پشت هم اندازی-
و چنین كاری - به سد رفتن - اصولاّ از جهاتی
كار عقلانی نمی باشد
و چرا آدم رود جایی كه از سوراخهای آن به آدم آب
می پاشد ؟!
***
گر تو هم مانند من بیزاری از دریاچه و از جزر و از مدش
و پكر از بنزی و از بوق ممتدش
و نداری هیچ میلی جانب كوه و كنار و چشمه و سدش
پس بزن قدش !
***
پاورقی:
«1»- توی این قسمت
شعر خود را آب بندی كرده ام بنده
یعنی از اینجا به بعدش تازه شعرم رفته تو دنده!
عجله نكن
مسئله را دریاب بعد ...
مایكل، راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن كرد و در مسیر همیشگی شروع به كار كرد. در چند ایستگاه اول همه چیز مثل معمول بود و تعدادی مسافر پیاده می شدند و چند نفر هم سوار می شدند. در ایستگاه بعدی، یك مرد با هیكل بزرگ، قیافه ای خشن و رفتاری عجیب سوار شد او در حالی كه به مایكل زل زده بود گفت: «تام هیكل پولی نمی ده!» و رفت و نشست.
مایكل كه تقریباً ریز جثه بود و اساساً آدم ملایمی بود چیزی نگفت اما راضی هم نبود.
روز بعد هم دوباره همین اتفاق افتاد و مرد هیكلی سوار شد و با گفتن همان جمله، رفت و روی صندلی نشست
و روز بعد و روز بعد
این اتفاق كه به كابوسی برای مایكل تبدیل شده بود خیلی او را آزار می داد. بعد از مدتی مایكل دیگر نمی تواست این موضوع را تحمل كند و باید با او برخورد می كرد. اما چطوری از پس آن هیكل بر می آمد؟
بنابراین در چند كلاس بدنسازی، كاراته و جودو و ... ثبت
نام كرد. در پایان تابستان، مایكل به اندازه كافی آماده شده بود و اعتماد
به نفس لازم را هم پیدا كرده بود.
بنابراین روز بعدی كه مرد هیكلی سوار اتوبوس شد و گفت: «تام هیكل پولی نمی ده!» مایكل ایستاد، به او زل زد و فریاد زد: «برای چی؟»
مرد هیكلی با چهره ای متعجب و ترسان گفت: «تام هیكل كارت استفاده رایگان داره.»
محشرترين خواننده(محسن يگانه(
__--""مححسن يگاانه""--__
"خووش صداااااا تريييين خواننده عالم زنده ها"
بمون با هوادارانت. بخون با هوادارانت. عاشقتم. عاشقتيم.
نباشي و نخوني كل اين دنيا رو سرم خرابه.
رگ خواب اين دل من در دستان تو گير است.
من با صداي تو خوشم. تو با گوش دادن من به موزيك هاي تو.
آدما كلا دو دسته اند. يا مثل تو محشر ميخوانند. يا مثل بعضي اصلا بلد نيستن بخونن.
حافضه ام كمي ضعيف شده. چون يه مدتي است كه موزيك هايت رو گوش ندادم.
تو دو راهي گير كردم.كه آيا بهتريني يا بهتر از بهتريني. كه مطمنا دوميشي.
ضربان قلبم معكوس شده. چون عاشقتم.
عذابم ميده اين كم خوندنت.
اي خدا دلگيرم ازت كه تا حالا نتوستم يه كنسرت با كيفيتي از محسن جون ببينم.
خودم خاكسترتم. پس خاكسترم كن.
بنويس از سر خطي كه چرا دور مجاز شدي.
حيف كه تو را تا حالا از نزديك نتوانستم ببينم.
هيشكي نميدونه كه چرا فقط دو آلبوم. چرا.
سرتو بالا بگير و همچنان بخوان اي خوش هنجره.
اگر نخواني كسي نخواهد توانست سر از كار چشمانت درآورد.
اميدوارم كه ماه عسلتان زيبا بوده باشد.
نشون به اون نشون كه زيبا ميخواني.
نشكن دلمو و بيشتر بخون جونم.
بسه ديگه مخم چپ كرد. ديگه خوابم مياد. دير وقته.راستي خيلي زود محسن جون آلبوم رسمي سومت را وارد بازار كن. خيلي زود.
يكي از عشاق سلطان موزيك عالم.
"بخوان با من"